در تاریخ جهانگشای جوینی در شرح حرکت سلطان جلاالدین به سوی بغداد نوشته شدهاست: « اوایل ماههای سال ۶۲۱ هجری بود که سلطان تصمیم گرفت به تستر (شوشتر) رود و زمستان آنجا اقامت کند، سلطان وقی به شابورخواست رسید، یک ماه در آنجا ماندگار شد. شابورخواست شهری بزرگ و معروف بوده که در تاریخهای معروف نام آن برده شدهاست، ولی اکنون شمایی از آن نماندهاست.» جوینی در اینجا از شاپورخواست تحت عنوان " شابورخواست " یاد شدهاست. در فارسنامه ابن البلخی بنای شهر شاپورخواست به شاپور بن اردشیر نسبت داده شده و آوردهاست که شاپورخواست پهلوی الاشتر (الشتر) است. در تاریخ گزیده که در سال ۷۳۱ هجری به رشته تحریر درآمدهاست، حمدالله مستوفی در ذکر شهرهای آباد لر کوچک نوشتهاست
« و از شهرهای آنجا سه معمور است، بروجرد و خرمآباد و شاپورخواست و آن در اول شهری بود و از هر جنس مردم در آنجا بودند و بغایت معمور و آراسته بود و تختگاه پادشاهان بود و اکنون قصبهاست. »
با استناد به متون تاریخی، شهر شاپورخواست تا قرن هشتم هجری به حیات خویش ادامه دادهاست، مستوفی در آن زمان از آن به عنوان قصبهای یاد کردهاست وی در کتاب نزهت القلوب که ده سال بعد در سال ۷۴۰ هجری قمری به رشته تحریر درآوردهاست، دیگر نامی از شاپورخواست به میان نمیآورد و تنها از " خرماباد " نام میبرد که
« خرمآباد شهری نیک بوده، اکنون خراب است. »
شاید انتخاب قلعه فلک الافلاک به عنوان ارگ حکومتی اتابکان لر کوچک در این تغییر و تحول مؤثر بودهاست و از قرن هشتم هجری به بعد خرمآباد در طول تاریخ، پیوسته به حیات خویش ادامه دادهاست. در مراصدالاطلاع صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی که در سال ۷۳۹ هجری درگذشتهاست درباره شاپورخواست نوشتهاست نام شهری است از ولایتی واقع در بین خوزستان و اصفهان، در بیست فرسنگی نهاوند، و شهر لور بین این شهر و خوزستان است.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:
,
توسط امیررضا و پوریا |